مشارکت آگاهانه برای آغازی نو
قریب شش ماه به زمان انتخاب رئیس جمهور مملکت اسلامی ایران باقیمانده و تکلیف مدیرچهارساله یازدهم در 24خردادماه سال آتی مشخص خواهد گردید . زمان به سرعت پیش میرود و تب انتخابات هرلحظه بیشتر و بیشتر در جامعه نمود می یابد .
جامعه از طرفی به شدت مشتاق" پایان" است و از طرف دیگر نگران آغازی که سرانجامش نامعلوم می نماید . مسئولین امر نیز از یک سو نگران مشارکت پایین جامعه با توجه به پیش بینی ها بوده و از سوی دیگر عاقبت اندیش گرمای زودهنگام انتخابات و سوختن چهره ها و آشوبهای فکری تبلیغی میباشند .
چاره چیست ؟ راه کدام است؟ گرمابخشی به فضا برای افزایش مشارکت با شروع زودهنگام بحث انتخابات و یا جلوگیری از آشوب و بلوای فکری و هجمه های تبلیغاتی برای عدم برهم خوردن فضای فکری کشور؟
آنچه حضور در متن جامعه و بررسی احوال ساکنان آن مشخص مینماید را در چند نکته باز می اندیشیم:
•اشتیاق برای پایان
شدت اشتیاق به پایان دوره دهم ریاست جمهوری در جامعه بیشتر از دوره های پیشین می باشد. فشارهای فکری ناشی از: اختلافات نمایان مسئولین، فضای رابطه سالار ادارات،عدم ثبات قوانین و عمل واحد به آنها- فشارهای سیاسی ناشی از: تغییرات گسترده در کشورهای اسلامی در دو سال اخیر،تهدیدات بی سابقه ممالک غربی در باب کشورهای همجوار،نزول جایگاه عزت و شوکت ملی در مجامع بین المللی - فشارهای فرهنگی ناشی از: از بین رفتن قواعد اخلاقی سیاستمداری ،شکسته شدن حریم های خصوصی افراد ، عدم تساوی در آزادی بیان بین گروههای مختلف مردم - فشارهای اقتصادی ناشی از: ضعف قدرت خرید و میزان پس انداز طبقات مختلف اجتماعی ، افزایش بی سابقه قیمتهای همه کالاها(نه فقط ارز و سکه) و عدم جلوگیری از آن توسط مسئولین ، عدم ثبات قیمتها ، تحریم های سنگین دول غربی ، عدم روشن بودن آینده با عنایت به سیاستهای غیرکارشناسانه دولت ، همه و همه دست به دست هم داده اند تا عبارتهای سوء مدیریت، مدیریت غیرتخصصی(دیمی)، مدیریت تک محور خودرای و عدم کفایت مدیریت در سرلوحه فکری جامعه حک شده و خودنمایی نماید .
مسلم است که اشتیاق به رسیدن به ثبات در همه زمینه ها ، ثباتی ناشی از قانون و احساس امنیت برای زندگی بدون تلاطم ،حسی بجا و طبیعی خواهد بود برای جامعه آشفته کنونی.
گاهی شیرینی بیش از حد انسان را مشتاق مزه ای دیگر(شور و تلخ و ...) مینماید و گاهی آنقدر کام تلخ است و تلخ، که حسرت شیرین کامی اشتیاقی عجیب شبیه آرزویی بزرگ را عامل میگردد .
روراست باشیم و راحت بگوییم که دوره دهم چیزی جز تلخکامی برای ملت به همراه نداشته است . ملتی که دوره نهم را به حساب فرصت یادگیری و تجربه برای مدیریت جدید قلمداد کردند و دوره دهم و تکرار خام کاری های گذشته نشان داد که قدمها همچنان رو به عقب و پسرفت است .
آنقدر تلخکامی در جام آبخوری مردم ریخته شد که آرام آرام جامها کاسه شده و آب گورا ، خون دل.
مردم مشتاق تغییرند . چه آنها که از روز اول لحظه شمار اتمام مدیریت دولت نهم و دهم بودند به علت تفاوتهای فکری و اعتقادی و عملی با دولت و چه آنها که حامی بودند و امروز حتی از جوابگویی به چراهای دل خویش عاجزند ، تا چه رسد به چراهای اطرافیانی که روزی آنها را دعوت به رای به چنین مدیریتی کرده بودند .
امروز عده ای نداشتن علم غیب را دلیل می آورند و عده ای توهم خرابی سیبهای دیگر جعبه مدیریت(انحراف اطرافیان) را پیش میکشند .
در هر صورت همه مشتاق پایانیم . پایان مهلت قانونی مدیریتی که واقعا "به خدا خواهیمش سپرد!"
•مردم حساب کردن مردم
ملت ایران به 33 سال لزوم مشارکت حداکثری عالم است . که ما همیشه محتاج این حضور بوده ایم که واقعیت دارد که این حضور درمان برچیده شدن دست طمع داران به سرمایه های این مرزو بوم است . مشارکت حداکثری که قرار بوده و هست که آگاهانه باشد . انتخاب اصلح به همراه داشته باشد . سعادت دنیوی و اخروی(تکلیف شرعی) ما را به هم گره بزند .
مشارکتی که کم رنگ بودنش را دشمن در بوق و کرنا خواهد کرد و آگاهانه نبودنش چشم خودمان را پراز دود خواهد نمود .
ملت ایران قرار است باردیگر به صحنه بیایند تا دلگرم به حضورشان و پشت گرم به رای شان ،همچنان ایران عزیز بماند و پرچمش زینت بخش عالم .
از چه می ترسیم؟ از حضور کم رنگ . از صفهای کم رونق رای . از صندوق های کم رای .
چرا میترسیم؟ ماههای ماه شوری عجیب برپا بود و غوغایی دیدنی . شبهای تا صبح بیدار و رنگهای چشم نواز . روزنامه بود و مقاله و خبر. نتیجه نیز حضوری بود عجیب . اما همه همه بابی تدبیری عده ای به یکباره در چندین طلوع و غروب خورشید از ریشه منقطع گردید . هیچ مشکلی پیش نیامده باشد بجز یک سوال بی جواب هم برای ترس ماکافی است . سوال اینکه آیا ایجاد این همه شور و نشاط فقط برای حضور در پای صندوق بود و بعد از آن دیگر هیچ....؟آیا قرار بود همچون هیزم باشیم برای گرم کردن آتش و حرارات بخشی به انتخابات ؟
سوالی که هیچگاه هیچکس تصمیم به پاسخی به آن نگرفت و عقده ای شد در گلوی همه آنهایی که رفتن و رای دادن و بامشارکت خویش دشمن را پشت شکستن .
آنهایی که می خواستن برسند به مسند ،رسیدن و چسبی بزرگ بردهان خویش زدند تا سوال را پاسخگو نباشند و این دهان بند خفه کرد همه شور و شعف را تا امروز دلسردی 4 سال پیش برتن ملت بماند .
میترسیم که دلسردی مردم باعث حضور کم رنگ شود و رنگ از رخمان بردارد .
این بار هم قرار است مردم را دعوت کنیم که بیایند . بیشتر از قبل . پرتعداد و مستحکم و دشمن شکن .
باید از سوال مردم از گذشته نهراسیم . سینه سپر کرده و پاسخگو باشیم . بگوییم که قدردان حضورشانیم و عذرخواه بی تدبیرمان . بگوییم که همه یک روحیم و خودی . بگوییم همه باید باشیم . همه باید توان حضور داشته باشیم و انگیزه مشارکت . والا انتظار مشارکت حداکثری رویایی خام است و چهارپایه ای ناقص الپایه.
کشاندن مردم پای صندوق به ایجاد انگیزه ای قوی نیاز دارد و آنهم بدون صحبت صادقانه با مردم و مردم حساب کردن مردم ، غیرممکن است.
•مشارکت آگاهانه
مشارکت زیاد مهم است یا آگاهانه انتخاب کردن؟ اینکه کسی آگاهانه از اهمیت حضور در انتخابات شرکت کند و ناآگاه دست به انتخاب بزند چه صدماتی میتواند در پی داشته باشد ؟ انتخاب با سوار کردن مردم بر موج احساسات چه سودی خواهد داشت؟
مسئولین دعوت به حضور در انتخابات را همیشه به دوقسم منقسم کرده اند . از سویی شدیدا برحضور تاکید داشته و خط اول مقدم در حال حاضر برای همه شهادت طلبان و شرف مداران را ، صفهای صندوقهای رای میدانند . و از سوی دیگر گاهی صحبت از انتخاب اصلح کرده و مردم را نسبت به انتخابشان هشدار میدهند که مبادا راه درست را کج بپمایند .و البته صد حیف که گاهی مردم را فاقد قدرت اصلح شناسی میدانیم و به جای دعوت به تفکر ، تحمیل را لازم میشماریم. کاش در این دوره ازانتخاب مدیریت کشور حواسمان جمع" انتخاب درست" باشد . اینکه مشارکتمان زیاد باشد پشت دشمن را میشکند درست، ولی اینکه انتخاب مان درست نباشد پشت خودمان را خواهد شکست آنهم چنان که دیگر نای برخواستن نداشته باشیم.
اگرمردم از انتخاب خویش پشیمانند ، بایستی عذرو توبه خود را خودشان پذیرفته و فرصت جبران را مسئولین امر برایشان فراهم نمایند.
بایستی ملت بزرگ را به انتخاب درست و بزرگ دعوت کرد . بایستی از صلاحیت افراد برای مدیریت کشور سخن راند . بایستی مدیریت قبلی افراد را تجزیه تحلیل نمود . از توان مدیریتیشان سراغ گرفت .از اینکه آیا تفاوت مدیریت یک شهر را با یک کشور میدانندی نه ، که در دوره نهم منتخب مردم فرقی بین این دو قائل نبود ! آیا از اهمیت تخصص در امور آگاهند یا تعهد به مدیریت و امضای پیمان نامه را ارجح بر تخصص میدانند مثل دو دوره اخیر! آیا تفاوت وعده و عمل را میدانند یا مدیریت وعده را بیشتر می پسندند ؟آیا آمار و ارقام برایشان مهم است یا آمارسازی؟ آیا قانون را کتاب زندگی اجتماعی میدانند یا منبعی برای دکوراسیون کتابخانه ؟ آیا صادقند یا صادق نما ؟آیا پاکند از مال حرام و قانعند به حلال عاری از بیت المال ؟آیا تقوا عملی در رفتارشان نمودار است یا فقط ظاهرالتقوا هستند؟ آیا ....
امروز وقتی صحبت از مشکلات مدیریتی میشود عده ای فردی اجرایی را درمان درد دانسته و شهردار را بهترین میدانند . عده ای مشکلات اقتصادی را پیش کشیده دم از حضور اقتصاددانان در راس مدیریت میزنند . برخی دیپلماسی خارجی را ضعیف قلمداد نموده و دیپلماتهای موفق!!!کنونی را علم مینمایند . بعضی صدای توپ و تانک را لازم دانسته ،سرداران غیور را به خط میکنند . بعضی مشکل را فرهنگی دانسته و اهل ذوق و ادب را به سیاست فرامیخوانند . برخی هنوز پیرسالارند و برخی جوانان را لازم میدانند .
همه درست است لیکن بهتر آنکه نقاط قوت و ضعف افراد را برای مردم برشماریم تا مردم آگاهانه انتخاب کنند . بگوییم خوب کیست ؟بگوییم ظاهر و باطن کدام است؟ بگوییم اطرافیان چه کسانیند ؟ تا مردم بدانند و انتخاب نمایند . بشناسند و رای دهند .
•چه کسی را فرابخوانیم؟
وضع کنونی کشور نیازمند درمانی بزرگ و چاره ساز است . دارویی میطلبد که با وجود تلخی ظاهری ، اثری فوری داشته و تلخکامی مردم را به حلاوت و شیرینی بدل نماید .توصیه رهبری در باب عدم ورود زودرس به انتخابات را بهتر است همگی جدی گرفته با تفکر و اندیشه ای درست ، اندیشه ساز باشیم و تفکرپرور. بیایید نخست چهارچوب مدیرچهارساله آتی را فهرست نموده و از بحث در باب نامهاخودداری کنیم. معیارها را معین نماییم، به بحث بگذاریم،کنکاش کنیم،آنگاه آرام آرام به افرادی خواهیم رسید که شاید هیچکدام از نامهای مطرح کنونی نباشند .
فراموش نکنیم:
1. هردوره ای خصوصیات ویژه خود را داشته و این خصوصیات مدیریت این دوره متفاوت از گذشته است. شاید فردی برای دوره هشتم یا نهم یا دهم مناسب بوده باشد ولیکن برای دوره کنونی هیچ کارایی نداشته باشد .
2.احساس تکلیف هر فرد که جمله ای معروف در باب جواب مثبت دادن به خواسته ها و خواهش ها (انشاءالله غیرنفسانی) می باشد نباید فقط در باب پست مدیریت کشور جلوه نموده و هرکس میتواند در جایگاه فعلی خویش مشغول خدمت صادقانه به مردم بوده و تکلیفش را ادا نماید . از باب مثال آیا خروج ریاست مجلس از مجلس به نفع 4سال آتی است یا به ضرر؟ آیا نمایندگی درمجلس کم جایگاهی است برای خدمت ؟

پیشنهاد میکنیم کسی قدم در عرصه انتخابات مدیریت یازدهم بگذارد که:
•دارای اصل و ریشه ای قوی و قدر بوده و پایبندی به اصل و نسبش را ثابت نموده باشد .
•جمهوری اسلامی و دفاع از آرمان آن در رگهای حیات شخصی و اجتماعیش جریان داشته باشد .
•قبلا در این عرصه یا عرصه های مشابه (ریاست قوا- وزارت)نمره منفی در کارنامه اش نداشته باشد که آزموده را آزمودن خطاست.
•جامع الاطراف باشد و شخصیتی کاریزماتیک . چراکه باید حرفش را به جان بخریم تا به وضع مطلوب برسیم.
•تقوای عملیش برملت ثابت باشد .
•عالم باشد و آگاه به علم مدیریت بزرگان .
•هوس قدرت طلبی و اشتیاق میز نداشته باشد .
•مدیر باشد و شجاع .
•متین باشد و قانون مدار.
•اهل منطق باشد و گفتگو .
•اهل مدارا باشد و تعامل.
•توانا در بسیج همه نیروهای متخصص و کارآمد .
•رئوف باشد و آرامش بخش.
دقت کنیم :
مدیریت یک کشور لباس برتن کردن و کارگری نمودن نیست. مدیریت کشور مدیریت مدیران توانمند است برای اجرای برنامه های بزرگ.
مدیریت کشور خودکار بدست گرفتن و امضا کردن نیست و مدیریت کشور بهره گیری از افکار و اندیشه های تخصصی است برای برنامه ریزی های بزرگ.
مدیریت کشور سخنرانی و منم منم گفتن نیست . مدیریت کشور مشورت طلبی و عاقبت اندیشی و خوب شنیدن است برای خوب قدم برداشتن و موفقیتهای بزرگ.
مدیریت کشور ادعا خادم المله بودن و سوار المله شدن نیست . مدیریت کشور قدم به قدم با مردم همراه بودن است برای مشارکتهای بزرگ .
مدیریت کشور کار مردان بزرگ است . کاری بزرگ برای مردان بزرگ .



کلیه حقوق محفوظ است / 1392