دربیان تفاوت دنیا طلبی و آخرت اندیشی
لغت شناسان وقتی کلمه "دنیا" را معنی می نمایند، از دو مفهوم برای بیان ریشه این کلمه بهره میگیرند . نخست اینکه دنیا را از معنی "دنی" و "پست" گرفته و دیگری آن را از"دنوّ" و "نزدیکتر" می دانند . دنیا کلمه ای است که بیش از 115 بار در قرآن کریم بکار رفته و از آن به" دنوّ و نزدیکتر" در مقابل" آخِر و عالم آخرت "منظور بوده است . آری دنیا نزدیکتر است به انسان هم از نظر زمانی، که حال است و ظرف درک آدمی و هم از نظر علقه و علاقه، که آخرت بسی از او دور وبعید می نماید ودنیا بسی قرین و نزدیک . دنیاست که دل انسان را به خود وابسته کرده و انسان در مقابل آخرت متاسفانه چنین وابستگی ندارد .
قرآن کریم در آیات گوناگون و متعدد ، به وصف دنیای نزدیک به ما انسان ها پرداخته و از خصوصیات آن سخن گفته و انسان را از باب وابسته شدن به آن مورد شماتت قرارداده است . دنیایی که قرآن کریم به عنوان آخرین مرام جاودانه نازل شده از طرف خالق بی همتا ،به وصف آن پرداخته، سرای برخورداری محدود با متاعی قلیل است ، بازیچه ای بیش نیست و لعب و لهو وتفاخر به یکدیگر وتکاثر در اموال خاصیت بارز آن می باشد . فریبنده است و متاع انحصاریش غرور می باشد . و البته دنیا را خداوند متعال محل امتحان و جایگاه آزمایش معرفی می نماید . آری خلق آسمان ها و زمین و زینت داده شدن زمین، همه و همه برای این است که آزمایش و امتحانی به وقوع پیوسته و بهترین عمل کننده گان نمایان گردند بر آدمیان .
از امتحان سخن راندن، اندیشه را به تکاپو می افکند . امتحان عملی است نتیجه گرا ، که نتیجه اش پایه ای برای رشد محسوب می شود . امتحان محرکی است برای حرکت و صعود و تلاش در جهت اخذ یک نتیجه مطلوب ، با آن استرس قبل و حین و بعد از برگزاری برای دریافت نتیجه . دنیا محل امتحان است و لحظه لحظه اش موقعیت آزمایش. دنیا محل ابتلاست و نیست غیر از سنگ محکی،تا نتیجه اش آباد کننده یا ویران کننده عالم آخرت قلمداد گردد .
خدای رحمان و رحیم در" آیه 14 سوره آل عمران" به صراحت از زینت داده شدن محبت ناشی از شهوت به زنان و فرزندان و اموال مثل طلا و نقره و چهارپایان ومحصولات زراعی توسط خداوند یادنموده و این امور بزک شده را متاع حیات دنیوی می داند و می فرماید که آنچه نزد خداست عاقبت نیک دارد.
دقت کنیم که محبت یاد شده در این آیه محبتی نه در راه خدا ،بلکه محبتی شهوانی است . یعنی حبّی تابع مطالبات نفس وموافق امیال خویشتن، نه محبتی نشات گرفته از حب الهی و تبعیت از اوامر معبود .و خداوند متعال در" آیه 27 سوره نساء"نیز از این تفاوت پرده برداشته و می فرمایند ،که تابعان خواهش ها و شهوات و تمالات نفس انحرافی عظیم از حق دارند . خواهش نفس ، خود به خود بار منفی ندارد ، مگر آنکه نفس تربیت دینی نشده و امیالش در مسیر عبودیت هدایت نشده باشد و فراموش نکنیم که تربیت مربی می خواهد و برنامه .
دنیای نزدیک به ما از بعد زمان ،که قراراست پلی برای زندگی ابدی باشد نه محل اقامت ، و مقرر است محل آزمایش باشد برای کسب نمره و درجه در عالم آخرت ، دنیایی با متاعی قلیل ، دنیایی با لعب و لهوی که اشتغال به آن نیست مگر کاری عبث و بچه گانه، از باب نسبت در ارتباط عاطفی با ما چه جایگاهی دارد ؟ آیا دوستش داریم ؟ عاشقش هستیم؟ وابسته اش شده ایم ؟ دل داده اش هستیم ؟ خدای ناکرده آیا صفت دنیا پرست برما صدق می کند ؟ آیا اقامت برپل را برخود برگزیده ایم، غافل از اینکه پل فقط و فقط محل گذر است با کاربری اتصال مبدا به مقصد ؟ آیا خدای ناکرده حیات اخروی را با دنیای بی ارزش معامله نموده ایم ؟ آیا چشم مان را دنیا پرنموده است ؟
درکلام معصومین(ع) برای آنهایی که بسیار به دنیای فانی وابسته و دل بسته اند از اصطلاح پرمعنایی استفاده می شود با عنوان" ابناء الدنیا "، فرزندان دنیا . به عنوان مثال حضرت علی(ع) در خطبه 42 نهج البلاغه می فرمایند : "آگاه باشید که دنیا پشت نموده و به سرعت می رود. پس باقیمانده از آن نیست مگر ته مانده ای مانند ته مانده ظرفی که صاحبش آن را فروریخته است . آگاه باشید که آخرت رو نموده و می آید. و برای هر یک از دنیا و آخرت فرزندانی است" . آنگاه امیر مومنان (ع) می فرمایند:" فکونوا من ابناء الاخره و لا تکونوا من ابناء الدنیا . باشید از فرزندان آخرت و از فرزندان دنیا نباشید . "
فرزند آخرت یا فرزند دنیا بودن را چگونه معنی کنیم ؟ بدیهی است که فرزند نسبت به والدین خویش دارای چند خصیصه می باشد . نخست شباهت است. یعنی فرزند به والدین خود شباهت داشته و هرکس با دیدنش و شباهت موجود، پی به نسبش می برد . دوم تربیت است . یعنی فرزند رفتاری وکرداری ،مورد تربیت والدین است و اعمال و رفتار صادرشده از او، از خط مش و فضای تربیتی والدینش نشات می گیرد . سوم محبت است. که بدون شک فرزند نسبت به والدین خویش محبتی از جنسی متفاوت دارد . محبتی که می تواند او را تا فدا کردن جان پیش برد برای نجات و رضای والدین . نکته آخر وراثت است . یعنی فرزند وارث والدین است و آنچه از والدین برجا می ماند به او ارث می رسد . و این ارث اعم از ارث مالی است و تمامی محسنات ومعایب و نام نیک و بد و ... را نیز شامل می شود .
در نهج البلاغه امیر کلام و در حدیثی در اصول کافی سید الساجدین (ع) ، به صراحت دستور به مردم مسلمان می دهند که از فرزندان دنیا نباشند .چراکه فرزند دنیا شدن یعنی خود را شبیه او ساختن . آنگاه هرکه در انسان نظر افکند نشانه های حب دنیا را در او ببیند . فرزند دنیا شدن یعنی تحت تربیت دنیا واقع شدن و صدور کردار و رفتارهایی با متر و میزان دنیا و همه چیز را با عینک دنیوی نگریستن . فرزند دنیا شدن یعنی دل را که جایگاه محبت است، مملو از حب دنیا ساختن و بدل نمودن دل نرم به دلی سخت و سنگ با کلیدی از متاع های دنیوی برای بازشدن قفلش . فرزند دنیا شدن یعنی ارث بردن متاع های دنیای فانی و سنگین تر کردن پشت خویش از میراثی که پایداری نخواهد داشت و فقط و فقط خستگی به بار آورده و طولانی تر شدن حساب و کتاب را عامل خواهد گشت .
و کیست که طالب فرزند خواندگی دنیا باشد ؟! که با این فرزند خواندگی ، خود را از آخرت دور و دورترکرده و خود را از نشان "ابناء الاخره" محروم نماید .
علی (ع) در نهج البلاغه می فرمایند:" از ابناء دنیا نباش ، چون هرفرزندی در روز قیامت به مادرش ملحق می شود ".
کیست که محشور شدن با دنیا و ملحق گردیدن به آن را در روز قیامت طالب باشد. با اینکه میداند که دنیا طلبی و دل داده گی به آن در آخرت خریداری ندارد ؟! کیست که دنیا دوستی را در عالم عقبی صاحب مرتبت و قرب قلمداد نماید ؟!
خداوند تبارک و تعالی در آیات متعدد انسان را به عاقبت اندیشی دعوت می کند . انسان را هشدار می دهد که حیات دنیوی دارای خیر و حسن عاقبت نیست .با این وجود انسان طبق آیات قرآن دنیا را مقدم داشته و خیر آخرت را کناری می نهد : "بل توثرون الحیاه الدنیا – و الاخره خیر و ابقی " ولی شما زندگی دنیا را مقدم می دارید – در حالیکه آخرت بهتر و پایدار تر است .
انسان که متاسفانه ظلوم است و جهول ، فریب تبلیغات دنیای فریبکار را خورده و خود را شبیه به او میکند . خود را تحت تربیت او قرارداده و محبت به دنیا کار دستش می دهد تا وارث متاعی قلیل گردد و مغفرت الهی و رضوان او را از دست بدهد . و انسان فریب خورده، فرزند خواندگی دنیایی را قبول می کند که هیچ عاقبتی نداشته و فانی است . دنیایی که پشت برانسان نموده به سرعت از او دور می شود ولی انسان دوان دوان به راه افتاده و اورا طلب می نماید .
این فرزند دنیا شدن نیست مگر ناشی از محبت به آن . محبتی که چشم عقل را نابینا کرده و دنیای بزک شده را به چشم سر زیبا می نمایاند . این فرزند دنیا شدن نیست مگر ناشی از دل دادگی و علقه هایی که رفته رفته در دل بیشتر ریشه دوانیده و وسایل امتحان و آزمایش الهی را بدل به پایه ها و ستون ها و دلایل زندگی می کند .
آری زن و فرزندان و دوست و آشنا و اموال و پست و مقام و امثال اینها همه همه وسایل آزمایش اند نه تکیه گاه زیست دنیوی و صد افسوس که انسان غافل وجاهل و مغرور است .
امام باقر(ع) در فرمایشی به جابر که در کتاب تحف العقول مورد اشاره قرارگرفته است ،می فرمایند :" ای جابر همانا برای مومن شایسته نیست که مطمئن و متکی به زرق وبرق دنیا شود . " آنگاه ایشان در توصیف ابناء الدنیا و ابناء الاخره می فرمایند :" بدان جابر که فرزندان دنیا اهل غفلت و غرور و جهالتند و فرزندان آخرت مومن ، عامل ، زاهد ، اهل علم و تفقه ، اهل فکر و پندگیری بوده و هیچگاه از ذکر الهی ملول نمی گردند ".
دقت در کلام باقرالعلوم (ع) راه و روش زندگی را بهتر تبیین می نماید. اگر خصوصیات بارز اهل دنیا را میخواهیم بدانیم بایستی در سه مورد اندیشه کنیم ،که آنها غافل و مغرور و جاهل هستند . غافل از یاد خدا و آخرت ، مغرور به دنیای فانی و زینت های ظاهریش و جاهل به هدف خلقت و عواقب فرزند خواندگی دنیا .
و اما اهل آخرت مومن به خدای بی همتایند و عامل و"الذین آمنوا و عملوالصالحات" در باب آنها صادق است . زاهدند و دنیا در چشمشان حقیر. و در کنار این سه ویژگی ، اهل معرفت اند و اندیشه ورزی . اهل تحقیق اند و تجربه اندوزی و عبرت . و" ابناء الاخره "آنهایی هستند که همیشه و در همه احوال و اوقات زندگی ، در یاد الهی بوده و هیچگاه دچار خدا فراموشی و بایگانی کردن یاد او نمی شوند .
بیایید" فرزندان آخرت" باشیم و عاقبتی خیر و دائمی را برای خویش رقم بزنیم، که وارث دنیا شدن را سودی نباشد غیر از تفاخر به یکدیگر در این چند سال اندک زندگی دنیوی .
لغت شناسان وقتی کلمه "دنیا" را معنی می نمایند، از دو مفهوم برای بیان ریشه این کلمه بهره میگیرند . نخست اینکه دنیا را از معنی "دنی" و "پست" گرفته و دیگری آن را از"دنوّ" و "نزدیکتر" می دانند . دنیا کلمه ای است که بیش از 115 بار در قرآن کریم بکار رفته و از آن به" دنوّ و نزدیکتر" در مقابل" آخِر و عالم آخرت "منظور بوده است . آری دنیا نزدیکتر است به انسان هم از نظر زمانی، که حال است و ظرف درک آدمی و هم از نظر علقه و علاقه، که آخرت بسی از او دور وبعید می نماید ودنیا بسی قرین و نزدیک . دنیاست که دل انسان را به خود وابسته کرده و انسان در مقابل آخرت متاسفانه چنین وابستگی ندارد .
قرآن کریم در آیات گوناگون و متعدد ، به وصف دنیای نزدیک به ما انسان ها پرداخته و از خصوصیات آن سخن گفته و انسان را از باب وابسته شدن به آن مورد شماتت قرارداده است . دنیایی که قرآن کریم به عنوان آخرین مرام جاودانه نازل شده از طرف خالق بی همتا ،به وصف آن پرداخته، سرای برخورداری محدود با متاعی قلیل است ، بازیچه ای بیش نیست و لعب و لهو وتفاخر به یکدیگر وتکاثر در اموال خاصیت بارز آن می باشد . فریبنده است و متاع انحصاریش غرور می باشد . و البته دنیا را خداوند متعال محل امتحان و جایگاه آزمایش معرفی می نماید . آری خلق آسمان ها و زمین و زینت داده شدن زمین، همه و همه برای این است که آزمایش و امتحانی به وقوع پیوسته و بهترین عمل کننده گان نمایان گردند بر آدمیان .
از امتحان سخن راندن، اندیشه را به تکاپو می افکند . امتحان عملی است نتیجه گرا ، که نتیجه اش پایه ای برای رشد محسوب می شود . امتحان محرکی است برای حرکت و صعود و تلاش در جهت اخذ یک نتیجه مطلوب ، با آن استرس قبل و حین و بعد از برگزاری برای دریافت نتیجه . دنیا محل امتحان است و لحظه لحظه اش موقعیت آزمایش. دنیا محل ابتلاست و نیست غیر از سنگ محکی،تا نتیجه اش آباد کننده یا ویران کننده عالم آخرت قلمداد گردد .
خدای رحمان و رحیم در" آیه 14 سوره آل عمران" به صراحت از زینت داده شدن محبت ناشی از شهوت به زنان و فرزندان و اموال مثل طلا و نقره و چهارپایان ومحصولات زراعی توسط خداوند یادنموده و این امور بزک شده را متاع حیات دنیوی می داند و می فرماید که آنچه نزد خداست عاقبت نیک دارد.
دقت کنیم که محبت یاد شده در این آیه محبتی نه در راه خدا ،بلکه محبتی شهوانی است . یعنی حبّی تابع مطالبات نفس وموافق امیال خویشتن، نه محبتی نشات گرفته از حب الهی و تبعیت از اوامر معبود .و خداوند متعال در" آیه 27 سوره نساء"نیز از این تفاوت پرده برداشته و می فرمایند ،که تابعان خواهش ها و شهوات و تمالات نفس انحرافی عظیم از حق دارند . خواهش نفس ، خود به خود بار منفی ندارد ، مگر آنکه نفس تربیت دینی نشده و امیالش در مسیر عبودیت هدایت نشده باشد و فراموش نکنیم که تربیت مربی می خواهد و برنامه .
دنیای نزدیک به ما از بعد زمان ،که قراراست پلی برای زندگی ابدی باشد نه محل اقامت ، و مقرر است محل آزمایش باشد برای کسب نمره و درجه در عالم آخرت ، دنیایی با متاعی قلیل ، دنیایی با لعب و لهوی که اشتغال به آن نیست مگر کاری عبث و بچه گانه، از باب نسبت در ارتباط عاطفی با ما چه جایگاهی دارد ؟ آیا دوستش داریم ؟ عاشقش هستیم؟ وابسته اش شده ایم ؟ دل داده اش هستیم ؟ خدای ناکرده آیا صفت دنیا پرست برما صدق می کند ؟ آیا اقامت برپل را برخود برگزیده ایم، غافل از اینکه پل فقط و فقط محل گذر است با کاربری اتصال مبدا به مقصد ؟ آیا خدای ناکرده حیات اخروی را با دنیای بی ارزش معامله نموده ایم ؟ آیا چشم مان را دنیا پرنموده است ؟
درکلام معصومین(ع) برای آنهایی که بسیار به دنیای فانی وابسته و دل بسته اند از اصطلاح پرمعنایی استفاده می شود با عنوان" ابناء الدنیا "، فرزندان دنیا . به عنوان مثال حضرت علی(ع) در خطبه 42 نهج البلاغه می فرمایند : "آگاه باشید که دنیا پشت نموده و به سرعت می رود. پس باقیمانده از آن نیست مگر ته مانده ای مانند ته مانده ظرفی که صاحبش آن را فروریخته است . آگاه باشید که آخرت رو نموده و می آید. و برای هر یک از دنیا و آخرت فرزندانی است" . آنگاه امیر مومنان (ع) می فرمایند:" فکونوا من ابناء الاخره و لا تکونوا من ابناء الدنیا . باشید از فرزندان آخرت و از فرزندان دنیا نباشید . "
فرزند آخرت یا فرزند دنیا بودن را چگونه معنی کنیم ؟ بدیهی است که فرزند نسبت به والدین خویش دارای چند خصیصه می باشد . نخست شباهت است. یعنی فرزند به والدین خود شباهت داشته و هرکس با دیدنش و شباهت موجود، پی به نسبش می برد . دوم تربیت است . یعنی فرزند رفتاری وکرداری ،مورد تربیت والدین است و اعمال و رفتار صادرشده از او، از خط مش و فضای تربیتی والدینش نشات می گیرد . سوم محبت است. که بدون شک فرزند نسبت به والدین خویش محبتی از جنسی متفاوت دارد . محبتی که می تواند او را تا فدا کردن جان پیش برد برای نجات و رضای والدین . نکته آخر وراثت است . یعنی فرزند وارث والدین است و آنچه از والدین برجا می ماند به او ارث می رسد . و این ارث اعم از ارث مالی است و تمامی محسنات ومعایب و نام نیک و بد و ... را نیز شامل می شود .
در نهج البلاغه امیر کلام و در حدیثی در اصول کافی سید الساجدین (ع) ، به صراحت دستور به مردم مسلمان می دهند که از فرزندان دنیا نباشند .چراکه فرزند دنیا شدن یعنی خود را شبیه او ساختن . آنگاه هرکه در انسان نظر افکند نشانه های حب دنیا را در او ببیند . فرزند دنیا شدن یعنی تحت تربیت دنیا واقع شدن و صدور کردار و رفتارهایی با متر و میزان دنیا و همه چیز را با عینک دنیوی نگریستن . فرزند دنیا شدن یعنی دل را که جایگاه محبت است، مملو از حب دنیا ساختن و بدل نمودن دل نرم به دلی سخت و سنگ با کلیدی از متاع های دنیوی برای بازشدن قفلش . فرزند دنیا شدن یعنی ارث بردن متاع های دنیای فانی و سنگین تر کردن پشت خویش از میراثی که پایداری نخواهد داشت و فقط و فقط خستگی به بار آورده و طولانی تر شدن حساب و کتاب را عامل خواهد گشت .
و کیست که طالب فرزند خواندگی دنیا باشد ؟! که با این فرزند خواندگی ، خود را از آخرت دور و دورترکرده و خود را از نشان "ابناء الاخره" محروم نماید .
علی (ع) در نهج البلاغه می فرمایند:" از ابناء دنیا نباش ، چون هرفرزندی در روز قیامت به مادرش ملحق می شود ".
کیست که محشور شدن با دنیا و ملحق گردیدن به آن را در روز قیامت طالب باشد. با اینکه میداند که دنیا طلبی و دل داده گی به آن در آخرت خریداری ندارد ؟! کیست که دنیا دوستی را در عالم عقبی صاحب مرتبت و قرب قلمداد نماید ؟!
خداوند تبارک و تعالی در آیات متعدد انسان را به عاقبت اندیشی دعوت می کند . انسان را هشدار می دهد که حیات دنیوی دارای خیر و حسن عاقبت نیست .با این وجود انسان طبق آیات قرآن دنیا را مقدم داشته و خیر آخرت را کناری می نهد : "بل توثرون الحیاه الدنیا – و الاخره خیر و ابقی " ولی شما زندگی دنیا را مقدم می دارید – در حالیکه آخرت بهتر و پایدار تر است .
انسان که متاسفانه ظلوم است و جهول ، فریب تبلیغات دنیای فریبکار را خورده و خود را شبیه به او میکند . خود را تحت تربیت او قرارداده و محبت به دنیا کار دستش می دهد تا وارث متاعی قلیل گردد و مغفرت الهی و رضوان او را از دست بدهد . و انسان فریب خورده، فرزند خواندگی دنیایی را قبول می کند که هیچ عاقبتی نداشته و فانی است . دنیایی که پشت برانسان نموده به سرعت از او دور می شود ولی انسان دوان دوان به راه افتاده و اورا طلب می نماید .
این فرزند دنیا شدن نیست مگر ناشی از محبت به آن . محبتی که چشم عقل را نابینا کرده و دنیای بزک شده را به چشم سر زیبا می نمایاند . این فرزند دنیا شدن نیست مگر ناشی از دل دادگی و علقه هایی که رفته رفته در دل بیشتر ریشه دوانیده و وسایل امتحان و آزمایش الهی را بدل به پایه ها و ستون ها و دلایل زندگی می کند .
آری زن و فرزندان و دوست و آشنا و اموال و پست و مقام و امثال اینها همه همه وسایل آزمایش اند نه تکیه گاه زیست دنیوی و صد افسوس که انسان غافل وجاهل و مغرور است .
امام باقر(ع) در فرمایشی به جابر که در کتاب تحف العقول مورد اشاره قرارگرفته است ،می فرمایند :" ای جابر همانا برای مومن شایسته نیست که مطمئن و متکی به زرق وبرق دنیا شود . " آنگاه ایشان در توصیف ابناء الدنیا و ابناء الاخره می فرمایند :" بدان جابر که فرزندان دنیا اهل غفلت و غرور و جهالتند و فرزندان آخرت مومن ، عامل ، زاهد ، اهل علم و تفقه ، اهل فکر و پندگیری بوده و هیچگاه از ذکر الهی ملول نمی گردند ".
دقت در کلام باقرالعلوم (ع) راه و روش زندگی را بهتر تبیین می نماید. اگر خصوصیات بارز اهل دنیا را میخواهیم بدانیم بایستی در سه مورد اندیشه کنیم ،که آنها غافل و مغرور و جاهل هستند . غافل از یاد خدا و آخرت ، مغرور به دنیای فانی و زینت های ظاهریش و جاهل به هدف خلقت و عواقب فرزند خواندگی دنیا .
و اما اهل آخرت مومن به خدای بی همتایند و عامل و"الذین آمنوا و عملوالصالحات" در باب آنها صادق است . زاهدند و دنیا در چشمشان حقیر. و در کنار این سه ویژگی ، اهل معرفت اند و اندیشه ورزی . اهل تحقیق اند و تجربه اندوزی و عبرت . و" ابناء الاخره "آنهایی هستند که همیشه و در همه احوال و اوقات زندگی ، در یاد الهی بوده و هیچگاه دچار خدا فراموشی و بایگانی کردن یاد او نمی شوند .
بیایید" فرزندان آخرت" باشیم و عاقبتی خیر و دائمی را برای خویش رقم بزنیم، که وارث دنیا شدن را سودی نباشد غیر از تفاخر به یکدیگر در این چند سال اندک زندگی دنیوی .